عصمت در لغت به معنای منع و امساک است (گردآوری : انجمن ناجی)[۱] و در اصطلاح به معنی بازداشتن و نگاه داشتن از گناهاست (گردآوری : انجمن ناجی) به اصطلاح اطلاق این لفظ بر پاکی و پاکدامنی است که از ابتدای وجود تا انتهای عمر گناه نکرده باشد.
محتویات
۱ عصمت در ادیان دیگر
۲ اختلاف نظر مسلمانان
۳ عصمت در تشیع
۳.۱ عصمت پیامبران و امامان
۳.۲ محورهای عصمت
۴ عصمت وحی
۵ عصمت فرشتگان
۶ پانویس
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
عصمت در ادیان دیگر
عصمت در مسیحیت به معنی محافظت الهی از خطا میباشد و بر پایه این ایده بنا شدهاست که امکان ندارد که خداوند خود را بر مردم آشکار کند بدون اینکه اطلاعات موثقی از مضمون آن آشکار سازی یا وحی فراهم کند. در مسیحیت بجز عیسی سه نامزد برای عصمت در نظر گرفته شد: عصمت کتاب مقدس، عصمت شوراهایی که بیانگر کلیسا هستند و عصمت پاپ.[۲]
اختلاف نظر مسلمانان
به صورت تاریخی میان مسلمانان در مورد انجام یا عدم انجام گناه کبیره ، صغیره و خطا توسط محمد و ماهیت آن در صورت پذیرش خطاپذیری، در دوران قبل یا بعد از تبلیغش اختلاف نظر وجود داشتهاست (گردآوری : انجمن ناجی) به عنوان مثال حنبلیها معتقد بودهاند که محمد تنها عصمت در انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبودهاست (گردآوری : انجمن ناجی)[۳] پال والکر، مورخ غربی، معتقد است که «قرائت لفظی» از متن قرآن و احادیث آزادانه به محمد گناه و خطا نسبت میدهد و همچنین معتقد است که مسلمانان اولیه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشتهاند. والکر معتقد است که دیدگاه خطاناپزیر بودن از محمد ابتدا توسط شیعیان به محمد منتسب شدهاست (گردآوری : انجمن ناجی)[۴] ویلفرد مادلونگ، مورخ غربی، با والکر هم عقیدهاست و تکامل عصمت (که به عقیده او لفظ یا مفهومش در قرآن یافت نمیشود) در میان شیعیان را به نیمه اول قرن دوم هجری یا قبل از آن باز میگرداند.[۳]
عصمت در تشیع
شیعه Hadith Ali.svg
عقاید
اصول توحید • نبوت • معاد یا قیامت
عدل • امامت
فروع نماز • روزه • خمس • زکات • حج • جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری
عقاید برجسته مهدویت: غیبت (غیبت صغری، غیبت کبرا)، انتظار، ظهور و رجعت • بدا • شفاعت و توسل • تقیه • عصمت • مرجعیت، حوزه علمیه و تقلید • ولایت فقیه • متعه • شهادت ثالثه • جانشینی محمد • نظام حقوقی
شخصیتها
چهارده معصوم محمد • علی • فاطمه • حسن • حسین • سجاد • باقر • صادق • کاظم • رضا • جواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
صحابه سلمان فارسی • مقداد بن اسود • میثم تمار • ابوذر غفاری • عمار یاسر • بلال حبشی • جعفر بن ابیطالب • مالک اشتر • محمد بن ابوبکر • عقیل • عثمان بن حنیف • کمیل بن زیاد • اویس قرنی • ابوایوب انصاری • جابر بن عبدالله انصاری • ابن عباس • ابن مسعود • ابوطالب • حمزه • یاسر • عثمان بن مظعون • عبدالله بن جعفر • خباب بن ارت • اسامه بن زید • خزیمة بن ثابت • مصعب بن عمیر • مالک بن نویره • زید بن حارثه
زنان: فاطمه بنت اسد • حلیمه • زینب • ام کلثوم بنت علی • اسماء بنت عمیس • ام ایمن • صفیه بنت عبدالمطلب • سمیه
علما روحانیان شیعه
مکانهای متبرک
مکه و مسجد الحرام • مدینه، مسجد النبی و بقیع • بیتالمقدس و مسجدالاقصی • نجف، حرم علی بن ابیطالب و مسجد کوفه • کربلا و حرم حسین بن علی • کاظمین و حرم کاظمین • سامرا و حرم عسکریین • مشهد و حرم علی بن موسی الرضا
دمشق و زینبیه • قم و حرم فاطمه معصومه • شیراز و شاه چراغ • آستانه اشرفیه و سید جلالالدین اشرف • ری و شاه عبدالعظیم
مسجد • امامزاده • حسینیه
روزهای مقدس
عید فطر • عید قربان (عید اضحی) • عید غدیر خم • محرّم (سوگواری محرم)، تاسوعا، عاشورا و اربعین) • عید مبعث • میلاد پیامبر • تولد ائمه • ایام فاطمیه
رویدادها
رویداد مباهله • غدیر خم • سقیفه بنیساعده • فدک • رویداد خانه فاطمه • قتل عثمان • نبرد جمل • نبرد صفین • نبرد نهروان • واقعه کربلا • مؤتمر علماء بغداد • حدیث ثقلین • اصحاب کسا • آیه تطهیر • شیعهکُشی
کتابها
قرآن • نهجالبلاغه • صحیفه سجادیه
کتب اربعه: الاستبصار • اصول کافی • تهذیب الاحکام • من لایحضره الفقیه
مصحف فاطمه • مصحف علی • اسرار آل محمد
وسائلالشیعه • بحارالانوار • الغدیر • مفاتیحالجنان
تفسیر مجمعالبیان • تفسیر المیزان • کتب شیعه
شاخهها
دوازدهامامی (اثنیعشری) • اسماعیلیان • زیدیه • غلاه
منابع اجتهاد
کتاب (قرآن) • سنت (روایات پیامبر و ائمه) • عقل • اجماع
ن
ب
و
هشام بن حکم، متکلم شیعه، عصمت را به امامان نسبت میداد ولی معتقد بود که پیامبران ممکن است از دستورات خدا تخلف کنند که در آن صورت توسط وحی مورد نقد قرار میگیرند. شیعیان بعدی عصمت را به پیامبران و امامان به شکل یکسانی نسبت میدادند. شیخ صدوق معتقد بود که پیامبران و امامان از گناهان کبیره و صغیره مصون بوده اند، اگر چه به صورت سهوی (غیرعمدی) ممکن بود دچار خطا شوند. شیخ مفید این نظر را رد کرده و پیامبران و امامان را از خطای عمدی ، سهوی و فراموشی مصون میدانست ، اگر چه قبول داشت که پیامبران (بجز محمد) ممکن است قبل از تبلیغ گناهان صغیره غیررسوایی آور را انجام داده باشند. پس از آن شریف مرتضی (از شاگردان شیخ مفید) استدلال کرد که پیامبران و امامان کاملاً معصوم بودند. این دیدگاه به دیدگاه رسمی شیعیان بعدی تبدیل شد.[۳]
عصمت پیامبران و امامان
شیعیان معتقدند که پیامبر ،دختر پیامبر و جانشینان پیامبر دارای عصمت هستند و از آنها با عنوان معصومین و یا چهارده معصوم یاد میکنند. اینکه عصمت چه درجاتی دارد ، کسب کردنی یا یک موهبت الهی است ، در میان برخی از علمای شیعه و اندیشمندان اسلامی مورد اختلاف است (گردآوری : انجمن ناجی)
بسیاری از شیعیان معتقدند، «عصمت» از ویژگیها و بلکه ضروریات پیامبر اسلام و امام است، یعنی امام باید معصوم از خطا و اشتباه باشد در غیر اینصورت پیروان به چه تضمینی میتوانند امام را ولی جان و مال و عرض خود بدانند. شیعیان همچنین درجاتی از عصمت را برای دیگر انبیا نیز قائلند. اما اهل سنت چنین مقامی را حتی برای محمد، پیامبر اسلام لازم نمیدانند و حتی در بعضی از اخبار خود از اشتباهات پیامبر اسلام یاد میکنند که توسط برخی از صحابه به وی گوشزد گردیدهاست (گردآوری : انجمن ناجی)[نیازمند منبع]
برخی از شیعیان معتقدند، عصمت نیرویی است نوری و ملکوتی که دارندهاش را از هر عیب، زشتی و گناه نگهداری میکند. بهنظر برخی از آنان، صاحب عصمت حتی نیت گناه نمیکند و غفلت و سهو و نسیان در او راه نمییابد.
محورهای عصمت
علماء بحث عصمت را در چهار زمینه مورد بحث قرار دادهاند: ۱- عصمت پیش از بعثت ۲- عصمت از گناهان صغیره ۳- عصمت از سهو ۴- عصمت در امور غیر دینی ۵- عصمت خلفای پیامبر
اهل سنت عصمت بعد از نبوت از کبائر به صورت عمد در حوزه دین را قائل هستند. از نظر اهل سنت تنها هفت گناه، کبیرهاست و سائر گناهان صغیره هستند.
ولی از نظر روایات شیعه، هر گناهی که خداوند به آن وعده عذاب دادهاست، کبیرهاست[۵]. لذا دائره عصمت در این مذهب گسترده تر از اهل سنّت است (گردآوری : انجمن ناجی)
در میان مذاهب اسلامی، تنها مذهبی که به عصمت مطلق قائل است، مذهب تشیع است (گردآوری : انجمن ناجی) بر این اساس انبیا قبل از نبوت و پس از آن ، از گناهان کبیره و صغیره ، عمدی و غیر عمدی و در حوزه دین و دنیا عصمت دارند. اوصیای آنها نیز از این عصمت بهره مند هستند. علمای شیعه در حوزه عصمت کتابهای متعددی را به نگارش در آوردهاند هم چون تنزیه الانبیاء سید مرتضی و الالفین علامه حلی . پس اهل سنت عصمت انبیاء را قبول دارند ولی در حد و مرز آن با تشیع اختلاف دارند.
البته اهل سنت روایاتی بر خلاف این آموزه دارند. از عایشه نقل کردهاند که در اوائل بعثت، پیامبر پس از تلقی وحی گمان برد که جن زده شدهاست لذا خود را به ورقه بن نوفل نشان داد و پس از این که این شخص پیامبری ایشان را تایید کرد پیامبر اسلام نسبت به پیامبری خود، مطمئن شد. یا مثلاً اینکه در کتاب صحیح بخاری که از کتابهای برتر اهل سنت است، اورده شده که هرگاه وحی مدتی بر پیامبر قطع میشد، !!![۶] اما شیعیان ایشان را از این قصهها مبّرا میدانند.
همچنین آنها افسانه غرانیق را جعل کردهاند و به محمد نسبت دادهاند[۷]. لذا برخی از اهل سنت افسانه غرانیق را با دیده تردید نگریستهاند. شیعه به طور کلّ این افسانه را مردود دانستهاست (گردآوری : انجمن ناجی)
از نظر شیعه اهل بیت پیامبر، شامل فاطمه زهرا و ۱۲ امام بعد از پیامبر نیز معصوماند.
از دید شیعه آنچه به عنوان گناه از پیامبران نام برده میشود در واقع«ترک اولی» است (گردآوری : انجمن ناجی) یعنی ترک آنچه بهتر بود انجام میشدهاست (گردآوری : انجمن ناجی) به عنوان مثال در داستان حضرت یونس، چون این پیامبر قبل از اینکه فرمان خداوند صادر شود شهر را ترک کرد واقعه حبس شدن در شکم ماهی را خداوند برای او پیش آورد.
عصمت وحی
معتقدین به نزول وحی به پیامبران گرچه ممکن است بعضاً معتقد بر عصمت خود پیامبران نباشند، اما تقریباً همگی قایل بر عصمت خود وحی هستند. یعنی معتقدند وحیی که بر پیامبرانشان نازل شدهاست از هر گونه خطا بری است (گردآوری : انجمن ناجی) در سالهای اخیر اما متفکرینی شیعی چون عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری نظریههایی جدید درباره وحی مطرح نمودهاند که با مخالفت بسیاری از صاحبنظران دیدگاه سنتی مواجه شدهاست (گردآوری : انجمن ناجی) عبدالکریم سروش در کتاب خود تحت عنوان بسط تجربه نبوی وحی پیامبر را دستخوش محدودیتهای بشری وی دانستهاست و برخی موارد مشکوک به نقص احکام و عدم تطابقهای علمی قرآن در عصر حاضر را اینچنین توجیه کردهاست (گردآوری : انجمن ناجی) محمد مجتهد شبستری همچنین از دید هرمنوتیک در کتاب خود "هرمنوتیک، کتاب و سنت: فرایند تفسیر وحی"، فهم مفسرین از وحی و متون مقدس را وابسته به مفسر دانستهاست (گردآوری : انجمن ناجی) و لذا معتقد است به این دلیل که مفسرین وحی نقص دارند، فهم ایشان از وحی نیز خالی از نقص نمیتواند باشد.
عصمت فرشتگان
این توفیق الهی شامل تمام فرستادگان الهی از جمله فرشتگان هم میشود. قرآن نیز به عصمت فرشتگان تصریح میکند: «مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ[۸]»
فرشتگان همچون انسانها قدرت اختیار دارند و اعتراض آنها به خدا در داستان آفرینش آدم، دلالت بر این نکته دارد. البته فرق فرشتگان با انسانها در غرائض و شهوات است که فرشتگان این ویژگی را ندارند به خلاف انسانها و جنها. لذا علماء شیعه داستان فطرس، دردائیل و صلصائیل که بیانگر عدم عصمت فرشتگان است را نمیپذیرند و تاویل میکنند و آن را از متشابهات عصمت ملائکه می دانند.
پانویس
معجم المقیاس فی اللغة، احمد بن فارس، ص 779
Adrian Hastings, Alistair Mason, Hugh S. Pyper, The Oxford companion to Christian thought, p. 326, Oxford University Press
Madelung, ʿIṣma. Encyclopaedia of Islam
Walker, Impeccability, Encyclopaedia of the Qurʾān.
الکافی ج۲ص۲۷۶
صحیح بخاری، ج۶، ص۲۵۶۱، حدیث۶۵۸۱، کتب ۹۵(کتاب التعبیر)
اهل سنت نقل کردهاند که چون محمد رویگردانی قومش را مشاهده کرد و دوری گزینی ایشان بر او سخت و گران آمد- از بس علاقه به ایمان آوردنشان داشت، آرزو کرد کاش خدا چیزی بفرستد تا مایه نزدیک شدن دو طرف گردد. روزی در انجمنی پرجمعیت از قریشیان نشسته و دلش میخواست آن روز آیهای نیاید که فاصله را دورتر سازد و این تمنا را در دل میگردانید، که سوره نجم نازل شد و محمد از ابتدا تا آیه بیستم قرائت کرد: «أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری» در اینجا شیطان آرزوی دل پیغمبر (ص) را بر زبان او روان گردانید و چنین القا کرد «تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی» یعنی «آن پیکرههای والا، امید شفاعتشان میرود» و قریش بدین سخن شادمان شدند و پیغمبر، سوره را تا آخر ادامه داد تا آیه آخر که امر به سجدهاست (گردآوری : انجمن ناجی) خود پیغمبر (ص) سجده کرد و مسلمانان به تبعیت او سجده کردند و همه مشرکان حاضر نیز سجده کردند و مؤمن و کافری در مسجد الحرام نماند که سجده نکرد الا ولید بن مغیرة و ابو احیحة بن سعید بن عاص که به کف دست ریگ از زمین برگرفتند و به پیشانی بسودند و سجده کردند چون پیر بودند و سجده نمیتوانستند. و قریش شادمان و خرسند پراکنده شدند که محمد از خدایان ما به بهترین وجه نام برده و گفتند: ما میدانیم اللهاست که زنده میکند و میمیراند و روزی میدهد خدایان ما نیز شفیع به درگاه الله هستند و اگر محمد سهمی [از احترام و پرستش] برای خدایان ما قائل شود با او خواهیم بود. شامگاه جبرئیل بر پیغمبر (ص) نازل شد و پرسید چرا آنچه از سوی خدای تعالی بر تو نیاورده بودم بر مردم خواندی و آنچه نگفته بودم گفتی؟ پیغمبر (ص) را اندوهی بزرگ و ترسی شدید فرا گرفت. اسباب النزول(ترجمه ذکاوتی) ص۱۶۵ سوره الحج آیه ۵۲