احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه و ... از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانه دار است (گردآوری : انجمن ناجی)به گزارش بر اساس آخرین اطلاعات کنکاش شده lمحققین ناجی>> افسردگی بیماری شایع عصر ماست و در تمامی جهان روند فزاینده ای دارد. این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیز دیگری تشخیص داده شده است (گردآوری : انجمن ناجی)
رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران در رابطه با این بیماری شایع میگوید: زنان بیشتر از مردان در معرض بیماریهای روانی و افسردگی قرار دارند به طوری که درصد ابتلای زنان به اختلالات روانی در جامعه ما 2 برابر مردان است (گردآوری : انجمن ناجی) دلیل آن مسائل بیولوژیکی و شرایط محیطی است همچنین نابسامانیهای اجتماعی و قانونی نیز در این مسأله موثر است (گردآوری : انجمن ناجی)
به گفته دکتر مجید صفاری نیا، در مطالعات انجام شده ۲۳ درصد از زنان کارمند دچار افسردگی میشوند در حالی که این رقم برای زنان طبقه متوسط فقط ۶ درصد است (گردآوری : انجمن ناجی) در صورتی که زنان شاغل به علت گذراندن زندگی سرشار از فشار در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
به گزارش بر اساس آخرین اطلاعات کنکاش شده lمحققین ناجی>> به نقل از خبر آنلاین او با تاکید بر این که زنانی که زیر خط فقر زندگی می کنند و به تنهایی با مشکلات می جنگند بیشتر در معرض آسیب های افسردگی قرار دارند میگوید: بسیاری از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی او، طلاق و ... سرپرستی خانواده را به عهده گرفته اند، آسیب پذیرترین قشر اجتماع محسوب می شوند.
به گفته رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران، دو عامل در افزایش فقر در میان زنان سرپرست خانوار مؤثر است (گردآوری : انجمن ناجی) یکی محدودیت مشارکت آنان در مشاغل رسمی و پردرآمد ، دوم فقدان تأمین اجتماعی فراگیر و در نهایت بسیاری از این شرایط دست به دست هم داده و به رنج این زنان می افزاید.
او همچنین اشاره میکند: علاوه بر زنان سرپرست خانوار رقم افسردگی در میان زنان خانه دار رو به افزایش است (گردآوری : انجمن ناجی) احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه، قدرناشناسی نسبت به تلاش زنان خانه دار، خشونت ، نداشتن مشارکت اجتماعی، کمبود مراکز تفریحی، بالا بودن هزینه ها جهت تفریح و پرکردن اوقات فراغت از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانه دار است (گردآوری : انجمن ناجی)
افسردگی امروزه مشکل بسیاری از جوامع است ، چه جوامع پیش رفته و چه کشور های جهان سومی. این موضوع در تمام سنین دیده می شود. یکی از آسیب پذیر ترین قشر افراد در برابر این موضوع. خانم های خانه دار هستند. در این مطلب به بررسی مسئله ی افسردگی در خانم های خانه دار می پردازیم.
زن در مقابل روانکاو نشسته بود و با گریه تعریف می کرد: از زمان تولد دخترم دچار اضطراب شدم، حتی نمی توانستم از خانه بیرون بیایم. زمختی دستانش دورنمای خانه تمیز و مرتبش را نشان می داد، دوباره صحبت کرد، این بار با هق هق بلندتر: دیگر برای خرید هم از خانه بیرون نمی آمدم. شوهرم سخت می گرفت و دوست نداشت، به مغازه ها سربزنم می گفت: دوست ندارم با کاسب جماعت چانی بزنی، بچه ام را که دنیا آوردم فکر می کردم از تنهایی درمیآیم ولی بچه داری به خانه داری هم اضافه شد، تکراری و خسته کننده دیگر نمی توانم این زندگی را تحمل کنم، هیچ چیزی خوشحالم نمی کند. افسردگی محصول شکاف میان مرام های زندگی خانگی و تجربیات زنان در مقام همسر و مادر است (گردآوری : انجمن ناجی)
امروزه افسردگی زنان و مادران را از دهه ۶۰ به «مشکلی که اسم ندارد» نامگذاری کرده اند. بسیاری از زنان میان خانواده خودشان ونهاد خانواده تفاوت می گذارند به این معنا که نهاد خانواده را مطلوب می دانند، حال آنکه اغلب احساس می کنند خانواده خودشان با انتظاراتی که از زندگی خانوادگی دارند، مطابقت نمی کنند. این خود دلیل از افسردگی است (گردآوری : انجمن ناجی) دختران با این امید و آرزو و قطعا با این توهمات بزرگ می شوند که ازدواج کنند و جشن عروسی را به یادماندنی ترین شب زندگی خود بدانند، اما زندگی زناشویی به ندرت آن چیزی از آب درمیآید که انتظار داشته اند، حقیقت از رویا فاصله بسیار دارد. برای زنان متاهل احتمال ابتلا به بیماری های روانی بیش از زنان مجرد و بیش از مردان مجرد است (گردآوری : انجمن ناجی) در حالی که برای مردان متاهل این احتمال بسیار کمتر است (گردآوری : انجمن ناجی) زنان اغلب از سر ضرورت اقتصادی ازدواج می کنند، زیرا نمی توانند برای اداره زندگی خود پول کافی به دست بیاورند و بنابراین فقط از رهگذر ازدواج است که دسترسی به زندگی آبرومندانه برای ایشان امکان دارد. چرا که یاد گرفته اند. مرد را حلا ل مشکلا ت مالی و حمایتی خود بدانند و با این انگیزه، هنگامی که به زندگی وارد می شوند و با واقعیت و خستگی ها و درماندگی های مرد مواجه می شوند، به شدت آسیب می بینند.
چنین به نظر می رسد. زن مجرد به حمایت یک مرد احتیاج دارد و همین خود فشار دیگری برای ازدواج است (گردآوری : انجمن ناجی) مردان با ازدواج به مزایایی اقتصادی و اجتماعی دست می یابند، از آنان پذیرایی و مراقبت می شود، از کارخانگی بدون مزد زنانشان برخوردار می شوند و غالبا در زمینه وظایف شغلی خود نیز کمک های بدون مزد دریافت می کنند. زنان با پذیرایی از همکاران و مشتریان شوهر خود، بدون مزد و با ایفای نقش یک کمک رسان به او یاری می دهند، در مواردی نیز برای آنکه مرد بتواند، وظایف کاری خود را انجام دهد وجود همسر و قطعا یا تقریبا ضروری است (گردآوری : انجمن ناجی) از زنان خانه دار، انتظار می رود، زندگی اشان را حول مقتضیات شغلی شوهر خود سازمان دهند، یعنی مثلا آماده کردن غذا و فعالیت های دیگر باید با ساعات کار شریک زندگیشان تنظیم شود و خلا صه هرچه می کنند با نیازهای شوهر پیوند خورده باشد، این عدم آزادی از زن موجودی منفعل، خنثی و بی تحرک و بی خلا قیت می سازد. زن به ۵۰ سال نرسیده، دوبار دیسک کمرش را جراحی کرده بود، اکنون که با کمربند طبی می تواند بایستد و برای ظرفشویی روی صندلی می نشیند، می گوید: هنوز هم اگر خودم، تمام اتاقها را با دست جارو نکنم، خوابم نمی برد. باید حتی همه جا تمیز و مرتب باشد و شیشه ها برق بزند و دمپایی ها جفت باشد که بتوانم بخوابم. اما باز هم همیشه ناراحتم و خانه تمیز هم خوشحالم نمی کند فقط عصبی تر نمی شوم.
فهیمه محسنی، مشاور خانواده در مورد علل افسردگی می گوید: افسردگی اغلب ناشی از عمل نکردن و عدم فعالیت است (گردآوری : انجمن ناجی) زنان افسرده، غالبا کاری انجام نمی دهند، نسبت به امور بیرونی بی اعتنا هستند، به چیزی علا قه نشان نمی دهند و خسته اند. دوست دارند تنها باشند، به زحمت خود را به این سو و آن سو می کشند، از تصمیم گیری عاجزند، احساس پوچی می کنند، خسته و کوفته و فاقد اراده هستند. افسردگی در میان زنان بیشتر از مردان شایع است (گردآوری : انجمن ناجی) زنان معمولا ویژگی های شخصیتی، پیش گفته را درونی می کنند و در نتیجه مهارت های اجتماعی کمتری به دست میآورند. با رجوع به باورهای کلیشه ای موسوم، می توان این صفات را زنانگی افراطی به شمار آورد. اما همچنین می توان این ویژگی های شخصیتی را گوشه گیری انفعال سازشکاری و تردید افراطی نامید.
ممکن است در ظاهر زنی این خصوصیات را نداشته باشد ولی کار جاافتاده خانگی و تکرار بودن آن باعث می شود که زن هیچگاه خوشحال نباشد. فهیمه محسنی افزود: بسیاری از زنان به دلا یل مالی از رفتن به خارج از خانه خودداری می کنند، به ویژه اگر کودکی هم داشته باشند. گروهی از مردان افکار پارانوئیدی (سو»ظن) دارند، و اجازه خروج همسر از منزل جزو محالا ت است در این بین، زنانی که از بی اعتمادی و بی حمایتی همسر رنج می برند، نیز از این دسته هستند.
آنان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند، کنترل و تسلطی بر زندگی ندارند، در برابر مشکلا ت به راحتی تسلیم می شوند و احساس بیگانگی و انفعال به آنان دست می دهد، گاهی حتی خانه داری را هم از یاد می برند و ساعتها گریه می کنند یک سوم از زنان تهران افسرده اند که روزبه روز به تعدادشان افزوده می شود. بدیهی است که فقط باورهای مربوط به نقش های مناسب برای زن و مرد نیست که مانع کنترل زنان بر منابع مالی می شود، بلکه واقعیت دیگری هم در این امر دخیل است و آن اینکه به ظاهر چه کسی پول را در می آورد و چه کسی کار نمی کند.
کارهای خانگی زنان را کارواقعی محسوب نمی کنند، چون، پولی به خانه نمیآورد و به زنان بابت آن دستمزدی پرداخت نمی شود، شوهران، در مقابل این کار، خرج زنان را می دهند به هرحال آنچه در زندگی زناشویی به مردان چنین اقتداری می بخشد کنترل آنان بر منابع مالی است و همین امر موجب می شود که زن حتی اگر از جانب شوهر آزار روحی یا جسمی ببیند یا در زندگی زناشویی خود احساس خوشبختی نکند ترک شوهر را دشوار بداند و تازه نوع کاری که زن در صورت ترک شوهر وباداشتن فرزند می تواند پیدا کند، خود مساله ای است که براین مشکل می افزاید.از این گذشته تحقیقات نشان می دهد که از نظر اشتراک در منابع دردرون خانواده تساوی برقرار نیست.
زنان طبعا نیازهای خود را پس از نیازهای شوهر و فرزندانشان قرار می دهند. وقتی وضع مالی خراب است زنان بدون خوراک و پوشاک و دیگر مایحتاج سر می کنند. زنان به ندرت نظیر مردان، پولی برای مصارف شخصی دارند و احساس می کنند، اگر خرجی خانه را صرف خود کنند، از حق فرزندانشان خورده اند. از باورسنتی، بهترین زن، زنی است که همیشه در مضیقه باشد و امور را از سخت ترین راه ممکن انجام دهد. پس دلیلی ندارد که زنان ما افسرده باشند و خانه داران افسرده ترین.
یك راه حل ساده برای پیشگیری از افسردگی در زنان خانه دار
افسردگی نوعی حالت روحی است كه گاه در نتیجه نداشتن شغلی درخور توجه ، در انسان به وجود می آید . هیچ انسانی از افسردگی و اضطراب مصون نیست. هر فردی در طول عمر خود بالاخره طعم ناگوار محرومیت ، یأس ، سرخوردگی و ماتم را می چشد ، ولی این حالت هیچوقت نمی تواند یك بیماری تلقی شود؛ بلكه در واقع یك نوع واكنش در برابر حوادث ناگوار زندگی است . احساس بیهودگی و ملالت تدریجی نیز از عوامل تشدید كننده این حالت محسوب می شود به طوری كه نوعی كسالت مزمن را به وجود می آورد كه با شدت خود ادامه زندگی را برای شخص غیرممكن می سازد و در بعضی موارد حتی منجر به خودكشی می شود. در این صورت نمی توان افسردگی را یك حالت دانست بلكه یك نوع بیماری روانی است كه درمان قطعی نیز ندارد و تنها درمان آن به دست خود شخص بیمار است .
زنان خانه دار به دلیل آنكه بیشتر اوقات زندگی خود را در خانه به سر می برند و با انجام كارهای تكراری و روزمره به نوعی خستگی روحی می رسند ، در زمره این افراد قرار می گیرند. این قیبل زنان همواره از دردهای جسمانی می نالند. در حالی كه غالب خستگی های روزمره آنها ناشی از حالات فكری نظیر عصبانیت – ملالت – قدرناشناسی افراد و بیهودگی نسبت به زندگی است و در حقیقت خستگی كه صرفاً جنبه جسمانی داشته باشد وجود ندارد. بیشتر حالات فوق را در زنانی می توان مشاهده كرد كه به تازگی زندگی مشترك خود را شروع كرده اند و دارای فرزند نیستند و در واقع انتظارات بیشتری را نسبت به زنان دیگر از همسران جوان خود دارند. درحالی كه در جامعه امروز ایران ، مردان به دلیل وضعیت ناهنجار اقتصادی ، اوقات بیشتری را در خارج از خانه صرف می كنند و برای دستیابی به یك زندگی ایده آل مجبورند كه در روز دو یا سه شیفت كاری داشته باشند و این عدم حضور طولانی آنها در خانه بیشترین صدمه را متوجه همسران و در بعضی موارد متوجه فرزندان آنها می كند و همین احساس كه توجهی نسبت به آنها نمی شود كم كم در آنها حالات روحی افسردگی ایجاد می كند.
اما می توان با این حالت مبارزه كرد. درمان افسردگی تنها در طی زمان و با تحمل صبر و بردباری میسر خواهد بود و تنها به دست خود شخص صورت می گیرد. در واقع شخص باید از درون با خود بجنگد و زمان فراغت خود را با مسائل دیگری همچون هنرهای دستی و مطالعه كتب راهنما كه نقش ارزنده ای دارند، سرگرم كند. به راحتی می توان با یك برنامه ریزی دقیق و منظم مسیر زندگی را از حالت ركود و یكنواختی نجات داد. به عنوان مثال می توانید برای مقابله با ایجاد احساس كم توجهی و قدر ناشناسی همسر خود ، محسنات او را در نظر داشته و یا حتی بر روی كاغذی یادداشت و در جایی از خانه نصب كنید و به مرور آن بپردازید. از طرف دیگر می توانید هر روز با خود صحبت كنید و افكاری چون خوشی ، نیرومندی و آرامش را به مغز خود راه داده و اجازه ندهید یكنواختی و كسالت ، غبار غم را بر زندگی شما بیفشاند.